چگونه مرکز ترمال Core را پيدا کنيم؟
پس از پيدا کردن ترمال, نکته بعدی اين است که با آن چه کنيم, موضوع گسترده تر از آن است که در يک مقاله توضيح داده شود, درست مثل ياد دادن راه رفتن به يک کودک نوپا. هر چقدر هم شکل ها و توضيحات اين نوشتار خوب باشند, واقعا جايگزين تجربه کردن نخواهند شد. بايد مقدار زيادی تمرين و تجربه کرد.
مانند بسياری از ديگر جنبه های ورزش مان, درک انسانی ما, موضوع ترمال گيری را بشدت پيچيده می کند. اگر نتوانيد قويترين قسمت ترمال را پيدا کنيد, تمام تکنولوژی های در دسترس بی فايده خواهند بود. تقريبا بدون استثنا, تمام ترمال ها توسط باد دره ها (vally wind) يا باد متئو( Meteo wind بادهای معمولی در هواشناسی که در اثر اختلاف فشار بين مناطق بوجود می آيند)، دريفت (Drift) پيدا می کنند, حتی جهت و ارتفاع برخی از ترمال ها, هنگام عبور از بين اين بادها تغيير می کند.
رديابی جهت دريفت ترمال, پروازتان را از دو جنبه جالب خواهد کرد, نخست به شما کمک می کند در ترمال بمانيد, و دوم به شما کمک می کند, قويترين قسمت ليفت درون ترمال را پيدا کنيد.
گردش های 360 درجه داشته باشيد, نه به شکل 8
وقتی به ترمال برخورديد, تلاش کنيد در کوتاه ترين زمان ممکن, گردش های 360 درجه تان را شکل دهيد. تا کنون, گردش در مسيردايره ای, بهترين راه دنبال کردن ترمال بوده است, هم چنين موثرترين راه نگهداشتن يک گلايدر درون بسته ای از هواست. اگر گردش های 8 شکل داشته باشيد, عملا مشغول زدن وينگ اورهای ملايم هستيد, که خود روش موثری برای کاهش ارتفاع است.
در مقايسه, اگر بتوانيد گردش های 360 درجه بزنيد, معمولا فقط همان گردش اول غير موثر است, در اين گردش تلاش شما صرف جلوگيری از رفتن به اسپيرال دايو خواهد شد, پس از تثبيت زاويه بنک (Bank)، تمايل گلايدر برای اسپيرال دايو متوقف شده و گلايدر بسمت پرواز تراز (Level) تمايل پيدا می کند.
چهار فيل
وقتی با ليفتی برخورد می کنيد و گمان می بريد که ترمال است, اولين کاری که بايد انجام دهيد, پرواز درون آن و تخمين گستردگی آن است, تا اگر به اندازه کافی بزرگ بود, گردش 360 درجه را شروع کنيد, برخی خلبانان برای اين کار, از قانون چهار فيل استفاده می کنند. بنابر اين وقتی با ترمال برخورد کرديد, به پرواز مستقيم ادامه داده و شروع کنيد به شمارش, "يک فيل, دو فيل, سه فيل, چهار فيل".
اگر هنگام شمارش چهارمين فيل, هنوز در ترمال بوديد, پس ترمال به اندازه کافی بزرگ است. چرخش را شروع کنيد. من فاصله تا بلندی های اطراف را هم چک می کنم, که به اندازه کافی باشد, تا هنگام چرخش 360 درجه با آنها برخورد نکنم. معمولا گردش اول, بدترين گردش است, چون هنوز زاويه بنک (Bank) را تثبيت نکرده ايد, اما پس از يک دور چرخيدن, گلايدر در اين وضعيت استقرارپيدا می کند.
بر خلاف نظر خيلی ها, اين که در کدام جهت بچرخيد, خيلی اهميت ندارد, مگر اين که پايين باشيد. اگر می خواهيد با ديگران در يک ترمال, کلايمب کنيد, بايد در جهتی که آنها می چرخند, شما هم بچرخيد.
اگر به بلندی هايی نزديک هستيد و باد نيز کراس می وزد, جهت چرخش را طوری انتخاب کنيد که قسمت رو به باد دايره گردش تان, کمترين فاصله را با آن عوارض داشته باشيد. با اين روش, وقتی کمترين فاصله را با بلندی داريد, در کمترين سرعت هستيد. بهمين دليل در مسابقات, جهت چرخش توسط برگزارکنندگان تعيين می شود.
اگر ارتفاع کمی داريد, بايد در دايره های با شعاع کوچک و خيلی تهاجمی بچرخيد, چون بيشتر از هر چيز ديگری, نگرانی تان چسبيدن به ترمال است. اگر تفاوت واقعی قدرت بين دو جهت ترمال را, حس می کنيد, از همان طرف قوی تر بچرخيد. بهر حال, اگر اطراف تان موانع و وسايل پروازی ديگری وجود ندارد, و بابت پايين رفتن نگرانی نداريد, در جهتی بچرخيد که آرامش بيشتری داريد.
جستجو برای مرکز ترمال
وقتی سه چرخش 360 درجه کامل را در ليفت ثابت پرواز کرديد, و وريو در طول تمام مسير بيپ بيپ کرد, عموما می توانيد تصورکنيد که ترمال را گرفته ايد و حالا بايد دنبال قوی ترين ليفت بگرديد.
برای اين کار, به سمت قسمت رو به باد ترمال پرواز کنيد و هر بار در طول 360 گردش, که باد را در صورت خود حس کرديد, کمی مستقيم تر پرواز کنيد.
وقتی به لبه ترمال, در قسمت رو به باد رسيديد, هم چنان که کمک ديناميکی بادی که به ترمال می خورد را دريافت می کنيد, افزايش ليفت را حس می کنيد, اما اگر از اينجا دورتر شويد, در سينک می افتيد.
بهر حال, بيرون افتادن از قسمت رو به باد ترمال, به بدی بيرون افتادن از قسمت پشت به باد ترمال نيست, بايد سريع پشت به باد, به سمت ترمال برگرديد و با کمک ديناميکی بادی که به ترمال می خورد, خودتان را به قويترين قسمت ليفت برسانيد.
بيرون افتادن از ترمال در قسمت پشت به باد آن, بدتر است, در سينک قوی می افتيد, بايد برگرديد و رو به باد و اهسته سينک را رد کنيد, تازه به ضعيف ترين قسمت ليفت می رسيد.
رو به باد، مرکز ترمال را جستجو کنيد
دو دليل برای وجود قوی ترين ليفت در قسمت رو به باد ترمال وجود دارد, نخست آنکه, هر چه ليفت قوی تر باشد, سرعت عمودی آن بيشتر است و کمتر تحت تاثير باد افقی قرار می گيرد. باد, ليفت های ضعيف را به سمت پشت ترمال می راند, و فقط ليفت های قوی درقسمت رو به باد ترمال باقی می مانند. به همبن دليل در روزهای پر باد, می بينيد خلبانان خوب با فاصله زياد از بلندی ها (در قسمت روبه باد ترمال), به دنيال کلايمب هستند.
دوم آن که, چون ترمال جرم و سنگينی خود را دارد, قسمتی از باد افقی در واقع از وجه روبروی ترمال بالا می رود, درست مثل اينکه ترمال يک تپه است, و بدين ترتيب, ليفت ايجاد می کند و دقيقا به همين دليل, گلايدرها می توانند در اطراف ابرهای کومولوس, ارتفاع بگيرند, دليل وجود Pileus cap (ابرهای کلاهک مانندی که در بالای ابرهای کومولوس تشکيل می شوند) در بالای ابر های کومولوس, همين بادهای افقی هستند که پس از برخورد به ابرهای کومولوس به سمت بالا تغيير مسير می دهند.
در حينی که در ترمال به دنبال قوی ترين ليفت می گرديد, ممکن است متوجه يک کشش قوی در يک سمت گلايدر بشويد, اگر اين کشش سمت داخل دايره گردش شما بود, می توانيد بسادگی گردش را بسته تر کرده وCore را در مرکز داشته باشيد, ولی اگر سمت بال خارج از دايره بود, می توانيد سريعا دايره چرخش تان را بسته کنيد و تا 270 درجه بچرخيد, سپس با پرواز در خط مستقيم, خود را به جايی که ليفت قوی را احساس کرده بوديد, برسانيد.
از تغيير جهت, پرهيز کنيد
من شخصا خيلی بندرت, جهت چرخيدن را عوض می کنم, مگر آنکه ترمال واقعا بزرگ باشد. تعويض جهت در ترمال, نقشه ذهنی خلبان را بهم می ريزد, و همان طور که قبلا در مورد گردش های 8 شکل صحبت کرديم, تغيير جهت گردش, کم بازده (Inefficient) است.
هم چنان که ترمال دريفت می کند, ارزيابی جهت رو به باد, ضروری ست. برای اين کار, می توانيد ببينيد در کدام جهت سرعت تان به کمترين مقدار می رسد, به خاطر داشته باشيد, اين جهت هميشه با دامنه, زاويه 90 درجه ندارد, ممکن است دريفت ترمال هم راستا با دامنه باشد, حتی گاهی اوقات ازدامنه دور می شود, خصوصا وقتی در کوهستان پرواز می کنيد.
وقتی نزديک عوارض زمين هستيد, رديابی ترمال آسان است, اما وقتی در ارتفاع بالاتر هستيد, پيدا کردن رد ترمال دشوارتر می شود. GPS هايی که سرعت زمينی را نشان می دهند, به اين موضوع کمک می کنند, اما مهم تر آن ست که با هشياری وتفکر, پيوسته تصوير ترمال را در ذهن تان Update کنيد.در پايان اين که, ترمال گيری علم نيست, هنر است, توضيح آن تنها با کلمات, سخت است, من تا الان چند تا قانون ترمال گيری می دانم. اولين قانون, در ليفت های قوی بسته تر(Tighter) بچرخيد و در ليفت های ضعيف, صاف تر (Flatter) بچرخيد. هدف قسمت اول اين قانون, نگهداشتن ما در قوی ترين قسمت ليفت تا حداکثر زمان ممکن است. اميدواريم با گردش های بسته (Tight)، Core را گم نکنيم. اين تکنيک به شما کمک می کند تا پس از پيدا کردن ,Core به آن بچسبيد.
اما, قسمت دوم اين قانون می گويد, گردش ها را پهن تر کرده و سطح بيشتری از زمين را پوشش دهيد, و شانس پيدا کردن Core را افزايش دهيد. اين قانون, قانون انتخاب است, آيا در يک کلايمب قوی هستيم, يا در ترمال در جستجوی کلايمب قوی هستيم.
بهر حال, قانون دوم ترمال گيری هم وجود دارد, که به نظر می رسد اولين قانون را نقض می کند. اين قانون می گويد, در ليفت قوی تا آنجا که می توانيد پهن تر و صاف تر بچرخيد و اگر از آن بيرون افتاديد, تا آنجا که می توانيد بسته تر بچرخيد. به نظر می رسد, قانون دوم, قانون اولی را نقض می کند, بگذاريد نگاه دقيق تری به اين موضوع داشته باشيم.
با گردش های تا حد ممکن صاف (Flat) و پهن (Wide)، پرفورمنس (Performance) و کلايمب ريت (Climb rate) گلايدر به حداکثر می رسد, چون بالاخره بهترين کلايمب گلايدر در خط مستقيم و بدون هيچگونه زاويه بنک (Bank angle) است. اما اگرCore را از دست بدهيم و به ليفت ضعيف تر بيفتيم, بايد سريع بچرخيم و به درون Core برگرديم, حتی به بهای اين که, چند لحظه ای سينک ريت داشته باشيم. در واقعيت, کلايمب درCore در مقايسه با چند ثانيه عذاب سينک ريت کمتر, مهم تر هم می شود.
حتی وقتی هم که در ترمال مستقر شده ايد. مهم است که پيوسته با گوش کردن به وريو و به روز کردن نقشه ترمال, دائم محل قوی ترين ليفت را کنترل و ارزيابی کنيد. حتی اگر دو گردش 360 درجه يکسان بزنيد, پسرفت کرده ايد, چون هيچ اطلاعات جديدی پيدا نکرده ايد.
اگر از منطقه ای عبور کرديد که ليفت قوی تر بود, آنجا را بخاطر بسپاريد, و در دور بعدی گردش را صاف تر کنيد تا بيشتر در عمق آن منطقه که ليفت قوی تر دارد, پيشروی کنيد. مستقيم بسمت جلو پرواز کنيد تا از Core عبور کنيد, بعد با گردش بسته (Tight) برگرديد و خودتان را در مرکز Core قرار دهيد. با اين کار تا حداکثر زمان ممکن در قوی ترين ليفت می مانيد.
هميشه خلبانان خوب, ليفت بيشتر می خواهند, بنابر اين درون ترمال را جستجو می کنند. خلبانان واقعا خوب در مسابقات, اغلب گردش های خيلی بسته نمی کنند. در عوض, به نظر می رسد اطراف Gaggle بی هدف پرواز می کنند و بهترين قسمت ليفت را هدف می گيرند. آنها هشيارانه تمام اطلاعات را از ديگر گلايدرها بدست می آورند. اگر کسی کمی سريع تر از آنها بالا برود, مستقيم بسمت او می روند تا از Core آنها بهره ببرند.
به ياد داشته باشيد, مهم نيست چگونه با گلايدر خود پرواز می کنيد, بلکه مهم اين است که کجا آن را به پرواز در می آوريد.
مجله کراس کانتری
ترجمه: ابوطالب کيائی ها