چگونه با پاراگلایدر ترمال گیری کنیم؟
می خواهید بهتر ترمال گیری کنید؟ البته که بله! هر خلبان پاراگلایدر و کایت می خواهد بهتر پرواز کند. در این نوشتار Bob Drury با کاوش ذهن برخی از خلبانان برجسته در این ورزش، سیستم 5 ستاره ای پیدا کردن ترمال را توضیح می دهد.
آشنایی من با هنر مبهم ترمال گیری، از دهمین پروازم شروع شد. در فرانسه روی تیک آف ایستاده بودم مربی ام، Keith مرا بریف می کرد، او گفت: " وقتی وریو شروع به بیپ بیپ کرد تا 4 بشمار و یکی از برکها را بکش" با این توصیه ارزشمند لانچ کردم و به درون ترمالهای وسط روز پرواز کردم، مثل موشک در خط مستقیم به بالا پرتاب می شدم و آهسته در ذهنم شمارش می کردم. در شماره ی 4 جهتم را انتخاب کرده و به شدت بریک را تا آنجایی که می توانستم گرفتم. در تلاش چهارم در آن روز می دانستم یک چیزی اشتباه است، آیا نباید کسی قبلا در مورد نیروی G چیزی به من می گفت؟
در آن لحظه اتفاقی داشت می افتاد که من دقیقا نمی توانم آن را توضیح دهم. چیزی ظریف تر از آنچه که در مورد ترمال گیری فکر می کردم، وجود داشت. بعد از 20 تا اسپیرال، دوباره روی زمین بودم ناخوش و درمانده، اما برای درس ارزشمند بعدی keith آماده بودم. او گفت:" فکر می کنم یکم سریع پرواز می کنی، بریک بیرونی را بیشتر بکش".
جملات کوتاه Keith در آن سالهای پیش، در حقیقت اساس ترمالگیری را به شکل بنیادی در ذهن من مجسم کرد، به صورت دایره ای گردش کن، تا در لیفت بمانی، و آهسته پرواز کن تا حداکثر زمان ممکن در ترمال بمانی. روز بعد، وقتی وریو به صدا درآمد اسپیرالهای آهسته زدم و توانستم 25km را در دو ساعت پرواز کنم . شگفت آور بود شیفته ی ترمال گیری شده بودم، ولی می توانم بگویم چیزهای بیشتری وجود داشت که Keith هنوز اجازه نداده بود.
جمع آوری اطلاعات را شروع کردم، هم از طریق تجربیات خودم و هم از راه شنیدن گفته های سنجیده ی دیگران. چیزی که کشف کردم مجموعه ای از دستورالعمل های روشن و فوری نبود که بتوان آنها را دنبال کرد، بلکه آش شله قلمکاری از نظرات و قوانین بود که بعضی وقت ها متضاد یکدیگر بودند.
چگونگی ترمال گیری موضوع بسیار گسترده ای ست، و تعداد کمی قوانین صحیح دارد که می توان آنها را واقعا و دقیقا به کار گرفت. بنابر این در عوض با تلاش برای بیان جزئیات دقیق راز درونی دایره ها و استفاده از گفته ها و توصیه های تعدادی از بهترین خلبانان دنیا، مخلوطی از قوانین دشوار فهم را در دو قسمت نوشته ام، که آنها را در طول 15 سال پرواز یاد گرفته ام. در خود فرو روید و به گردشهای هنرمندانه ترمال فکر کنید، امیدوارم مطلبی را بیاموزید.
سیستم 5 ستاره
قبل از آنکه دنبال بهترین نحوه ی استفاده از ترمال باشید، اول باید ترمال را پیدا کنید. ترمالها نامرئی هستند، بنابراین پیدا کردن آنها فرایندی ست که در آن مجموعه ای از نشانه ها را بر اساس پسند خودتان روی هم می گذارید. من سیستم ارزیابی 5 ستاره ای را به خلبانان آموزش می دهم، و کمک می کنم تا نشانه های بیشتری از ترمالها را پیدا کنند. سیستم ساده ایست که مکانی را که قصد دارید بروید و در آنجا دنبال ترمال بگردید، رتبه بندی می کند، این سیستم بر اساس تعداد سرنخ هایی که میتوانید ببینید کار می کند، مثل آفتاب، باد، چشم انداز زمین، ابر و پرندگان یا گلایدرها. اجازه دهید نگاه دقیق تری به هر یک از این سرنخ ها داشته باشیم، تا آنها را بهتر درک کنیم.
خورشید
خورشید منبع انرژی ماست. بدون آن هیچ پرتویی، گرمایی و ترمالی وجود ندارد. اگر در روزی که پرواز می کنید ابر و سایه وجود داشته باشد، زمین در جاهایی که آفتاب وجود دارد گرم می شود، و در جاهایی که سایه ست گرم نمی شود. همچنین، وقتی هوای گرم از روی زمین عبور می کند سایه ها می توانند هوای گرم را Trigger کنند و باعث بالا رفتن آن شوند. به عنوان یک قانون کلی می توان گفت: مکان های سایه، برای soaring وسایل پروازی و پرندگان، بسیار ضعیف هستند. یک بار با پا فشاری از Rob Whittall ، قهرمان ثابق جهان پرسیدم، مهمترین توصیه اش چیست، پاسخ داد:" اگر در آفتاب پرواز کنید، اشتباه نکرده اید". بنا بر این برای منابع بلقوه ترمال که در آفتاب قرار گرفته اند، یک ستاره و امتیاز بزرگ در نظر بگیرید.
باد
باد نه تنها در کنار بلندی ها، داینامیک لیفت (Dynamic Lift) ایجاد می کند، که باعث طولانی شدن زمان پرواز شما می شود، و شانس ارتفاع گرفتن را بالا می برد، بلکه ترمال را روی زمین جابه جا کرده و آن را به سمت بالای بلندی ها می راند، جایی که ترمالها Trigger می شود.
در سیستم های مناسب در کوهستان که تحت تاثیر بادهای دره (Valley Wind) و جریانهای آناباتیک(Anabatic Flow) هستند، باید بدانید همین بادهای پایین دست هستند که هوای گرم شده ی درون دره را به بالای کوهستان می آورند، البته بادهای متئو (Meteo Wind) ، تا وقتی که ارتفاع شما زیاد نیست، اهمیت کمی دارند.
باید شکل دره را مطالعه کنید و تصور کنید رودخانه ای بزرگ از هوا، دره ها را به سمت بالا می پیماید. جاهایی در مسیر که این رودخانه فرضی با عوارض زمین برخورد می کند، و جریان رودخانه هوا به سمت آسمان رانده می شود، همیشه مکانهای خوبی برای جستجوی ترمال هستند.
در زمینهای مسطح، مو ضوع کمی متفاوت است، باد، هوای گرم شده را روی زمین هل می دهد تا به یک نقطه ی Trigger ، مثل رودخانه، ردیفی از درختان، جاده، یا حتی یک فراز و نشیب روی زمین برسد، در این نقطه ترمال رها می شود و به بالا صعود می کند.
به یاد داشته باشید، هوای گرم حالت شناوری دارد و به هیچ وجه به سمت پایین نمی رود، اگر زمین سرازیری شود، باز ترمال رها می شود. پرواز آهسته در فضای پشت به باد خط تریگر، ترفند خوبی برای پرواز روی زمین های مسطح است. اگر جایی که در مرحله ی بعدی می خواهید بروید، هم آفتابی ست و هم در آن باد می وزد، اینجا یک مکان دو ستاره است. اگر جای بهتری در دسترس ندارید، ارزش آزمایش دارد، اما این زمین هنوز امتیاز چندانی ندارد.
چشم انداز
نه خورشید ونه باد بدون تعامل با زمین، لیفت ایجاد نمی کنند. قابلیت جذب گرمای زمین های مسطح، برای ایجاد ترمال حیاتی ست. اجسام تیره رنگ بهتر از اجسام با رنگ روشن، گرم می شوند. در یک روز آفتابی، برای 10 دقیقه تی شرت مشکی بپوشید، سپس آن را با یک تی شرت سفید عوض کنید، بلافاصله تفاوت را حس می کنید. یک منطقه ی زمین تیره رنگ، مانند زمینی که تازه شخم خورده، و با زمین های چراگاهی سر سبز احاطه شده، خیلی سریع تر از زمینهای اطراف آن گرم می شود.
اما تنها رنگ مهم نیست، بلکه بافت زمین و جهت قرارگیری( رو به آفتاب، پشت به آفتاب و...) آن نیز نقش خود را دارند. حباب های هوا براحتی از روی زمینهای صاف عبور می کنند، در حالی که در زمین های نا صاف اینگونه نیست، ساقه های بجا مانده در زمین یک مزرعه ذرت درو شده اثری شبیه حالت چسبندگی روی هوای گرم شده دارد. هم چنین زمان بیشتری طول می کشد که این زمین گرم شود و زمان بیشتری گرما را نگه می دارد، در حالی که در یک قطعه زمین صاف سریع تر گرمای خود را آزاد می کند، بنابر این زمین های صاف، حباب های هوای گرم تری تولید می کنند.
در منطقه Piedrahita در مرکز اسپانیا، اغلب می توانید این موضوع را تجربه کنید، جستجو در مناطق سنگلاخ تیره رنگ، بی حاصل است، در حالی که بایک شیرجه روی دشت ها و مزارع طلایی رنگ تا Cloud base بالا می روید.
در کوهستان، بافت و رنگ زمین در مقایسه با زاویه زمین با تابش خورشید، کمتر اهمیت دارد. اگر تپه مستقیما رو به خورشید باشد حداکثر پرتوها را دریافت کرده و ترمالهای خوبی تولید می کند.
بیشتر مسیر های معتبر کراس کانتری(XC) ، یا مسیر های طولانی، در تمام طول روز در معرض قوی ترین تابش خورشید قرار دارند. خلبانها روی قسمت هایی که رو به شرق هستند، کار را شروع کرده و اوایل بعد از ظهر به سمت وجوه رو به جنوب رفته و بعد تا آخر روز از قسمت های رو به غرب استفاده می کنند.اگر اوایل روز روی زمین های رو به غرب پرواز کنید، خیلی زود از مسابقه حذف می شوید، و همینطور اگر از اواخر روز روی زمین های رو به شرق بروید باید لنگان لنگان خودتان را به خانه برسانید.
چه روی دشت های صاف باشید و چه در اعماق کوهستان، اگر زمین مناسب ترمال بود، یک ستاره ی دیگر برای شرایط اضافه کنید. صخره های تیره رنگ کوهستان که مستقیما رو به آفتاب و باد هستند، شرایط سه ستاره را فراهم می کند و فقط اگر انتخاب دل فریب دیگری در دسترس داشتید، بی پروا آن را رها کنید و بروید.
ابرها
ابر کومولوس، تنها قسمتی از ترمال است که می توانید ببینید. اگر ابر کومولوس در جایی باشد، پس ترمال هم هست چون ابرهای کومولوس فقط با Rising air شکل می گیرند. این یکی از دشوارترین قوانین پرواز کراس کانتری ست، که باید آن را دنبال کنید چون اغلب بقیه سرنخ ها شما را گمراه کرده و گول می زنند.
ممکن است کومولوس ها در جاهایی عجیب و دور از مکان معمول و مورد انتطار شما شکل بگیرند، ممکن است یک کومولوس را در وسط دره ببینید، در حالی که هیچ دلیل واضحی برای وجود آن پیدا نمی کنید. اگر وجود کومولوس در جایی بر خلاف تمام دانش شما از شرایط محل بود و با دانسته های شما مقابله می کرد، اهمیتی ندارد. اگر ایده واضحی از علت وجود آن ابر و اینکه چرا آنجاست ندارید اهمتی ندارد.
ابرهای کومولوس فقط با Rising air شکل می گیرند. اگر جایی کمولوس وجود داشت می توانید آنجا ارتفاع بگیرید. بارها پیش آمده که خودم را مجبور کرده ام از مسیر برنامه ریزی شده، تخطی کرده و دور شوم یا به جاهایی شیرجه بزنم که بر اساس تمام دیگر قواعد، احمقانه به نظر می رسید، دلیلش فقط شکل گیری یک کومولوس در آن نزدیکی ها بود که به من نشان می داد هوای آنجا قطعا لیفت داشت.
از طرف دیگر بارها لند کرده ام و گیج بودم که چرا دیواره ای رو به آفتاب کار نمی کرد،فقط تشخیص دادم که علت نادیده گرفتن خطی از کومولوس ها بود،که واقعا در دسترسمن بودن.
این یکی از قوانین پرواز کراس کانتری ست که باید متعصبانه از آن پیروی کنید.برنامه ریزی پروازی در منطقه ای بدون ابر،در روزی که ابرهای کومولوس در جایی دیگر شکل می گیرند،احمقانه ست و در این شرایط،تقریبا همیشه زود فرود آمده یا جایی گیر می افتید.اگر مکان پروازی مورد نظرشما،آفتاب،باد،زمین خوب و ابر داشت،گزینه ای چهار ستاره است و ارتفاع گرفتن شما تضمین شده است.
پرندگان و گلایدرها
اگر با مکانی چهار ستاره مواجه هستید،احتمالا تنها یک چیز دیگر می تواند وجود ترمال را بیشتر تایید کند و آن دیدن فرد یا چیزی درحال ارتفاع گرفتن است.سیستم پنج ستاره،یعنی ترمال حتما وجود دارد و بقدر کافی برای ارتفاع گرفتن شما خوب است. تنها دلیل برای نادیده گرفتن یک مکان 5 ستاره دیدن یک منطقه با امتیاز بالاتر، در دسترس و در مسیر است. سیستم 5 ستاره، روش کاملا دقیقی برای تصمیم گیری در مورد پتانسیل های مقصد بعدی شماست. بهرحال، پرواز هنری سیال است. آسمان پیوسته در حال تغییر و دگرگونی ست و یک خلبان خوب کراس کانتری، پیوسته آنچه را می بیند ارزیابی کرده و تصویر ذهنی اش را Update می کند.
از Adrian Thomasیکی از بهترین خلبانان بریتانیا پرسیدم، توصیه اش برای پیدا کردن ترمال چیست؟. آدریان که در دشتهای مرکزی انگلستان زندگی می کند پروازهای زیادی روی مناطق مسطح داشته است، او بینش جالبش را در مورد پیدا کردن ترمال توضیح داد و گفت که در یک روز در مسابقه ی کراس کانتری، چه در سر او می گذرد.
او گفت: " ابتدا خیلی مهم است که قادر باشید تصویری از شکل ترمال را تجسم کنید". همه ی ترمالها به صورت قارچی شکل از زمین جدا می شوند و به بالا صعود می کنند، قسمت بالایی آنها ورتکس بوده و دم کشیده ای دارند.
تا زمانی که هوای گرم به ترمال تغذیه می شود، دم ترمال به زمین چسبیده می ماند و بعد ابن دم از زمین جدا شده و به سمت سر ترمال شتاب می گیرد. بیشترین نرخ صعود در قسمت دم است که شتاب دارد، به همین دلیل است که شما می توانید سریع ارتفاع بگیرید و به خلبان هایی که تا چند دقیقه پیش بالا تر از شما بودند برسید. اما برای اینکه درون این دم پر شتاب باقی بمانید باید خیلی خوب پرواز کنید، والا ترمال از شما عبور کرده و در سینک آن باقی می مانید.
در ارتفاعات میانی، در نیمه راه بین زمین و ابرها مسیر Track پروازی را بین منابع زمینی ترمال و ابرها تنظیم می کنم و با حس کردن توربولانس ها و الگوهای دریفت، ترمال ها را پیدا می کنم.
ترمال ها را به صورت حباب های از هوا با شکلی شبیه دونات، با ورتکس در لبه ی حمله و دنباله ی کشیده ی پشت سرشان تصور می کنم ( شکل زیر ).
معمولا ما با قسمت دونات ترمال مواجه نمی شویم مگر آن که درست با قسمت بالایی ترمال برخورد کنیم ( اگر ابری در قسمت دونات ترمال وجود داشته باشد). در عوض با قسمت دنباله ترمال برخورد می کنيم.
در قسمت دنباله ترمال, هوا به داخل ستون در حال صعود ترمال, کشيده می شود. يعنی دريفتی به سمت core ترمال وجود دارد, و در عين حال هر چه به core نزديک تر شويم, قدرت جريان Updraft افزايش می يابد.
يعنی آن قسمت از بال که به core نزديک تر است در مقايسه با قسمت ديگر بال که از core دورتر است, در هوای بالا رونده قوی تری قرار گرفته است. اين اختلاف سرعت هوای بالا رونده, در دو طرف بال, باعث Yaw و Roll می شود که بال را از Core ترمال دور می کنند, و در همان حال, بال به دليل دريفت به سمت Core نيز کشيده می شود.
برای يافتن ترمال در ارتفاعات ميانی, آگاهی از اثرات دريفت، Yaw و Roll بر بال, خيلی خيلی مهم است. با Yaw و Roll مقابله کنيد ولی همراه دريفت برويد. از کنترل ها برای حفظ پرواز مستقيم استفاده کنيد, جريان هوای بسمت داخل ترمال, شما را به Core نزديک خواهد کرد. اين قانون را به ياد داشته باشيد ، Roll به سمت راست، Yaw بسمت راست, دريفت به سمت چپ, يعنی Core در سمت چپ شماست.
تمام اين توضيحات مربوط به زمانی ست که, جريان هوا ايده آل باشد، ولی ترمال ها هيولاهای توربولانس, با اثرات ترکيبی از سينک و ليفت روی جريان هوای اطراف خود هستند. بر اساس تجربه من بطور کلی, در ارتفاعات ميانی, توربولانس شبيه امواج يک برکه آب حس می شوند, که از سمت Core به اطراف پخش می شوند.
اين نا آرامی های موجی شکل, می توانند اطلاعاتی در مورد مکان ترمال, برای شما فراهم کنند, اگر با زاويه به اين آشفتگی ها برخورد کنيد, ابتدا يک سمت بال تحت تاثير قرار می گيرد. چرخش به همان سمت, شما را به سمت Core ترمال می برد.
پيدا کردن ترمال ها از طريق الگوهای توربولانسی, خيلی دشوار است و فقط با تمرين و تصوير سازی ذهنی خوب از شکل ترمال, در آن مهارت پيدا می کنيد. بهر حال, وقتی به اين مهارت دست پيدا کرديد, دريچه جديدی در نحوه پرواز خود باز می کنيد و ترمال گيری شما يک سطح بالاتر می رود.
وقتی در ارتفاعات پايين باشم, مسير (Track) خود را روی عوارض زمينی تنظيم می کنم. باز هم به موقعيت ابرها توجه می کنم و سعی می کنم خودم را هم زمان, روی يک تريگر زمينی و زير قسمت خوب يک ابر فعال جای دهم. هر چه پايين تر باشم, به ويژگی های روی زمين, مانند تپه ها, آفتاب, مزارع, تفاوت بافت زمين و اجسام متحرک مثل خودروها و گله های احشام, که احتمالا هوای گرم کنار زمين را تريگر می کنند, بيشتر توجه می کنم. هنگامی که در ارتفاع پايين باشيد, به احتمال زياد به کلاهک ترمال قارچی شکل, که در حال بوجود آمدن است, برخورد می کنيد, تا اين که با دنباله در حال چرخش آن, مواجه شويد. اگر اين اتفاق بيفتد, مجموعه ای متفاوت از حرکات هوا را حس خواهيد کرد.حرکت يک بالن در حال بالا رفتن در آسمان را تجسم کنيد, اگر اين بالن از پايين با شما برخورد کند, هنگام برخورد, يک ليفت ناگهانی احساس کرده, ولی بعد از روی گنبد بالن, به کنار و پايين آن می لغزيد. ممکن است Yaw و Roll که احساس می کنيد, ضعيف باشند, ولی دريفت ترمال می تواند خيلی قوی باشد. حس می کنيد که دستی بزرگ شما را گرفته و به يک سمت می کشد. اگر ترکيبی از Yaw و Roll و دريفت را تماما در يک جهت حس کرديد, می توان نتيجه گرفت که روی سر ترمال قرار داريد, و بايد با تمام آنها مقابله کنيد و بسمت آنها بچرخيد تا Core ترمال را پيدا کنيد. قرار دادن Core در مرکز چرخش دشوارست, و سرعت کلايمب تان از سرعت کلی صعود ترمال, کمتر از حد معمول خواهد بود.
تازه, در ابتدای کلايمب هستيد, بنابر اين می توانيد انتظار داشته باشيد تا جايی که کلايمب بالا می رود, و ريزش آن غير محتمل است, شما هم بالابرويد, وقتی به بالای ترمال رسيديد, قانون اينجا با قانون دنباله ترمال, متفاوت است, اگر اينجا با Yaw ,Roll و دريفت راست مواجه شديد، Core سمت چپ شماست.
پيدا کردن ترمال يکی از عالی ترين مهارت هايی ست که شما به عنوان خلبان آن را ارتقا می دهيد, و ارزش آن را دارد که وقت زيادی را صرف تکميل آن کنيد. گادفری ونس Godfrey Wenness رکورد دار قبلی جهان, تکنيک تمرين عالی زير را به خلبانان توصيه می کند, تا خود را دقيقا با حواسی که Adrian Thomas در قبل توصيف کرده بود, آشنا کنند. او می گويد: "هنگامی که پرواز را شروع کرده بودم, می رفتم در يک ترمال محلی, برای چند صد متر کلايمب می کردم, بعد برای 5 تا 10 ثانیه از آن دور می شدم. دوباره بر می گشتم و ترمال را پيدا می کردم, وقتی اين بار به ترمال نزديک می شدم, به نحوه رفتار گلايدر, دقت می کردم. ,Pitch Roll و Yaw را حس می کردم, و دقت می کردم ببينم اگر از زاويه يا ارتفاع يا جهت باد متفاوتی وارد ترمال شوم اين پارامترها چه تغييری می کند. تکرار اين تمرين برای بارها و بارها, به شما می آموزد که وقتی نزديک ترمال هستيد, چه چيزی را حس کنيد, چگونه وارد ترمال شويد و از کدام جهت بچرخيد تا بيشتر در تر مال بمانيد."
بروس گلداسميث (Bruce Goldsmith) طراح شرکت Airwave ، قهرمان جهان در سال 2007، قهرمان سه دوره بريتانيا و نايب قهرمان اروپا, مطلب زير را به اين نوشتار اضافه کرد, او می گويد: "نسبت به تغييرات ظريف سرعت هوايی و زمينی دقت کنيد, تا افزايش سرعت زمينی ناشی از مکش ترمال را حس کنيد."
راسل اوگدن (Russell Ogden) هم تيمی Bruce سه بار قهرمان بريتانيا و نايب قهرمان سوپر فينال PWC سال 2009 اين تئوری را کامل کرده و می گويد: "اجازه بدهيد گلايدر مسير خود را برود, با جريان هوا بيشتر همراهی کنيد تا اين که, بخواهيد با زور گلايدر را در مسير مستقيم به پرواز در آوريد."
پيدا کردن ترمال, هنری شبيه مدیریت ذهن کردن است, تمام حواس شما, درک تان از ديناميک سيالات و هواشناسی را کنار هم جمع می کند. فهم چگونگی تعامل خورشيد, هوا و زمين, نيمی از داستان است, آگاهی از همه جنبه های حرکت گلايدر و موقعيت افقی و عمودی آن در هوا, برای تجسم تصوير ذهنی هوای اطراف نيز حياتی ست. اينسترومنت ما صرفا برای تاييد آنچه حواس مان به ما می گويد, به کار می آيد.
نویسنده: Bob Drury
با نظارت و راهنمايی: استاد خلبان وحيد نظری نسب
ترجمه: ابوطالب کيائی ها
1 Comment
خیلی عالی بود